اگه از عشق . میشه قصه نوشت

میشه از عشقِ تو گفت

میشه با ستاره های چشمِ تو

مغربِ نو ، مشرقِ نو . برپا کرد

میشه از برقِ نِگات

خورشیدُ خاکستر کرد

میشه از گندمیای سرِ زلفت

یه عالم . شعر نوشت

آره، از عشقِ تو دیوونگی هم . عالمیه

آره از عشقِ تو مُردن داره

میشه از عشقِ تو مُرد و

دیگه از دستِ همه راحت شد