جملات زیبا


انسان ها؛ در دو صورت چهره ی واقعی خودشان را نشان میدهند:
اول آنکه بدانند کامل به خواسته هایشان رسیده اند
یا اینکه بدانند هرگز به خواسته هایشان نمی رسند . . .
 *  *  *  *  *  *
در دنیا فقط یک نفر وجود دارد که باید همیشه سعی کنید از او بهتر باشید
و آن کسی نیست جز گذشته ی خودتان . . .
 *  *  *  *  *  *
وقتی وارد می شوی لباست معرف توست
وقتی می روی حرفهایت
(لئو تولستوی)
 *  *  *  *  *  *
دو چیز شما را تعریف میکند:
بردباری تان ، وقتی هیچ چیز ندارید
و نحوه رفتارتان ، وقتی همه چیز دارید . . .
 *  *  *  *  *  *
چاپلوس ها تنها ، همانند دوست هستند .
همانطوری که گرگ ها به سگ ها شباهت دارند . . .
(مارک تواین)
 *  *  *  *  *  *
هیچ وقت گریه مادر رو را در نیاورید
خداوند تک تک اشک های او را میشمارد . . .
 *  *  *  *  *  *
شهر از بالا زیباست
و آدم ها از دور جذاب
فاصله مناسب رو حفظ کنیم
تا دوست داشتنی بمونیم . . .
 *  *  *  *  *  *

تاسوعا و عاشورای حسینی رو به همتون تسلیت میگم
سرتون سلامت

عاشقانه 22


گفتند مارا که عشق چیست؟
گفتیم همان لحظه ی دلواپسی است
گفتند مارا که عاشقی چیست؟
گفتیم همان تنهایی و دیوانگی است
گفتند مارا که عاشق کیست؟
گفتیم انکه سال ها با عشق زیست
گفتند مارا که معشوق کیست؟
گفتیم انکه لایق عشق بازیست
گفتند مارا که عشق تو کیست؟
خاموش شدم چون جز تو کسی نیست...


http://sheklakveblag.blogfa.com/ پريسا دنياي شكلك ها


عشق یعنی این 
لحظه های خیلی خاص 
که خدا هم فکر ماست
همه ی دنیا اینجاست
یه شروع/یه نگاه/لبمون؛بی صداست
عشق یعنی این/دو تا احساس بی تاب 
به قشنگی یه خواب 
دو نفر توی یه قاب 
یه نگاه/تو چشات/دل من؛ "تو" رو خواست
هر چی میگم همه حرفای دلمه 
عاشقتم حالا برو بگو به همه 
بگو یه حس عجیبی تو دلمه 
حس یه تب توی نتمه...


http://sheklakveblag.blogfa.com/ پريسا دنياي شكلك ها


عشق یعنی:
میدونی دیگه دوستت نداره

 میدونی رفتارش باهات سرد شده

 میدونی دیگه براش تکراری شدی

 و فقط واسش سرگرمی بودی اما بازم دوستش داشته باشی.

هرروز بهت بگه فراموشم کن اما تو تمام روز و شبت فقط فکر به معشوقت باشه...

شکستن و ذره ذره شدنتو داری میبینی اما ...

نمیتونی ازش دل بکنی.


http://sheklakveblag.blogfa.com/ پريسا دنياي شكلك ها


من گنهکارم
آری
جرم من هم عاشقی ست
آری اما
آنکه آدم هست و عاشق نیست ، کیست ؟
زندگی بی عشق
اگر باشد
همان جان کندن است
دم به دم جان کندن ای دل
کار دشواریست ، نیست ؟



امام حسین (ع)



هنگامي که جبرئيل عليه‏السلام براي گفتن تهنيت و شادباش
 تولد خدمت امام حسين عليه‏السلام آمد، 
در بين راه فرشته‏اي را ديد که ناله و فرياد مي‏کند، 
جبرئيل نزديک آن ملک که فطرس نام داشت آمد،
 جبرئيل عليه‏السلام از او پرسيد اي فطرس! براي چه اين طور مينالي؟

فطرس گفت: اي جبرئيل عليه‏السلام! 
حق تعالي مرا به کاري امر کرد؛
 ولي من سرپيچي کردم و اين طور پر و بالم سوخت.
 فطرس ملک به جبرئيل گفت: شما کجا مي‏روي؟
 جبرئيل عليه‏السلام گفت: من خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‏روم.

فطرس ناله‏اي کرد و گفت: 
اگر امکان دارد مرا هم با خود ببر 
تا شايد آن حضرت در حق من دعا کند تا پر و بالم به حالت اول بازگردد. 
آن گاه جبرئيل عليه‏السلام و فطرس ملک خدمت آن حضرت رسيدند،
 در آن لحظه امام حسين عليه‏السلام در کنار پيامبر صلي الله عليه و آله بود،
 حضرت فرمودند:اي فطرس! 
جلو بيا و خود را بر بدن حسين عليه‏السلام بمال،
 فطرس نيز بدن خود را به بدن آقا امام حسين عليه‏السلام ماليد
 و در همان لحظه پر و بال فطرس ملک باز شد
 و پرواز کرد و به مقام و مکان خود مراجعت کرد،
 مدتي نگذشته بود که واقعه کربلا پيش آمد
 و حضرت امام حسين عليه‏السلام در سرزمين کربلا به شهادت رسيدند.

 فطرس ملک از واقعه کربلا اطلاع پيدا کرد  و گفت:
 الهي! کاش من خبردار مي‏شدم
 و با دوستان خود مي‏آمدم و با دشمنان امام حسين عليه‏السلام مي‏جنگيدم، 
ندا آمد که با هفتاد هزار فرشته که تابع تو هستند برويد
 و بر سر قبر مطهر آن حضرت آماده شويد
 و در سوگ و مصيبت آن حضرت گريه کنيد.  

سپس فطرس ملک با دوستان خود در سرزمين کربلا فرود آمد
 و به آن چه خداوند به او امر فرموده بود تا روز قيامت مشغول شدند.

                                                                                                      ( تحفةالمجالس. )





مردم


مَردُم به موجودی گفته میشه که از بدو تولد همراهیت میکنه و تا روز مرگت مجبوری که برای اون زندگی کنی.

برای مَردُم خیلی مهمه که تو چی میپوشی؟
کجا میری؟
چند سالته؟
بابات چیکاره است؟
ناهار چی خوردی؟
چند روز یه بار حموم میری؟
چرا حالت خوب نیست؟
چرا میخندی؟
چرا ساکتی؟
چرا نیستی؟
چرا ازدواج نمیکنی؟
چرا بچه دار نمیشی؟
چرا اینطوری نوشتی؟ عاشق شدی؟!
چرا اونطوری نوشتی؟ فارغ شدی؟!
چرا چشات قرمزه؟ بیخوابی کشیدی؟!
چرا لاغر شدی؟ شکست عاطفی خوردی؟!
چرا چاق شدی؟ زندگی بهت ساخته؟!
و چراهای بسیاری که تا جوابش رو بدست نیاره دست از سرت ور نمیداره...

اگر بسیار کار کنی می گویند احمق است.
اگر کم کار کنی می گویند تنبل است.
اگر خرج کنی می گویند افراط گر است.
اگر جمع کنی می گویند بخیل است.
اگر ساکت و خاموش باشی می گویند لال است.
اگر زبان آوری کنی می گویند ورّاج و پرگو است.
اگر روزه بداری و شبها نماز بخوانی می گویند ریاکار است.
و اگر عمل نکنی می گویند کافر است و بی دین.
مَردُم ذاتا قاضی به دنیا میاد.
بدون ِ اینکه خودت خبر داشته باشی، جلسه دادگاه برات تشکیل میده، روت قضاوت میکنه، حکم برات صادر میکنه و در نهایت محکوم میشی.
مَردُم قابلیت اینو داره که همه جا باشه، هرجا بری میتونی ببینیش، حتی تو خواب.
اما مَردُم همیشه از یه چیزی میترسه، از اینکه تو بهش بی توجهی کنی، محلش نذاری، حرفاش رو نشنوی و کاراش رو نبینی.
پس دستت رو بذار رو گوشات، چشمات رو ببند و بی توجه بهش از کنارش عبور کن و با نگاهی امیدوارانه به اهدافت مشغول کار خودت شو ...

اما هیچ می دانید مردم چه می گویند ؟!

می خواستم به دنیا بیایم، در یک زایشگاه عمومی؛ پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! مادرم گفت: چرا؟... پدر بزرگم گفت: مردم چه می گویند؟!
می خواستم به مدرسه بروم، همان مدرسه ی سر کوچه ی مان؛ مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!
به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چه می گویند؟!
با فردی روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟... خواهرم گفت: مردم چه می گویند؟!
می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟... آنها گفتند: مردم چه می گویند؟!
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!
اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!... گفتم: چرا؟... همسرم گفت: مردم چه می گویند؟!
می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. همسرم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... همسرم گفت: مردم چه می گویند؟!
بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در یک زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چه می گویند؟!
می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟... زنم گفت: مردم چه می گویند؟!
مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!
خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه دارم و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نبود: مردم چه می گویند؟!...

مردمی که عمری نگران حرف هایشان بودم، حالا حتی لحظه ای هم آنها نگران من نیستند !


این متن زیبا رو یکی از دوستان زحمت کشیدن واسم فرستادن

اینم ادرس وبشون

http://salamatzibaee.blogfa.com/



آن تک سوار



اگر چه روز من و روزگار می گذرد

دلم خوش است که با یاد یار می گذرد

چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است

قطار عمر که در انتظار می گذرد

به ناگهانی یک لحظه عبور سپید

خیال می کنم آن تک سوار می گذرد

کسی که آمدنی بود و هست ، می آید

بدین امید ، زمستان ، بهار ، می گذرد

نشسته ایم به راهی که از بهشت امید

نسیم رحمت پروردگار می گذرد

به شوق زنده شدن ، عاشقانه می میرم

دوباره زیستنم زین قرار می گذرد

همان حکایت خضر است و چشمه ی ظلمات

شبی که از بر شب زنده دار می گذرد

شبت همیشه شب قدر باد و ، روزت خوش

که با تو روز من و روزگار می گذرد


امام حسین (ع)


ی روزی ،، 

تو ی جای دور،، 

تو گرما ی شدید،، 

وقتی ک همه ی گل های اطلس و لاله شکفته شدن..

وقتی ک بوی ریحون دنیارو معطر کرده بود،،

 وقتی ک اسم "ابوالفضل" نگین شیعه بود،،

 وقتی ک خون خدا رو زمین جاری شد..

برای پا برجا موندن اسلام 72 ستاره ی آسمونی تو آسمون عشق درخشیدند

 عاشقانه ب سوی ابدیت پرواز کردن...


http://sheklakveblag.blogfa.com/ پريسا دنياي شكلك ها


بگذشت غدیروخبر از یار نیامد,
برزخم دل فاطمه غمخوار نیامد...
چند روز دگر مانده که با ناله بگوییم,
ای اهل حرم میر علمدار نیامد,
سقای حسین سیدوسالار نیامد...
السلام علیک یااباعبدالله(ع).


http://sheklakveblag.blogfa.com/ پريسا دنياي شكلك ها


حسین (ع) ، قیام کرد تا آزادگی و جوانمردی از بین نرود ... 

حسین (ع) جان خود را فدا کرد تا فرق باشد میان مردانگی و نامردی .... 

کاش در میان دلتنگی ها وگریه هایمان ، کمی درس میگرفتیم ... 

کاش ، دل شکسته ی حسین را میدیم .... 

کاش آهش را که هنوز در ثانیه های جهان میگذرد میشنیدیم ...

 کاش از میان نامردی دشمنان حسین و مردانگی حسین ، ما هم کمی انتخاب درست تر داشتیم ...


http://sheklakveblag.blogfa.com/ پريسا دنياي شكلك ها


پرسيدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ 

آهي كشيدوگفت:كه ماه محرم است.

گفتم: كه چيست محرم؟

باناله گفت:ماه عزاي اشرف اولادآدم است