عاشقانه 6
برای من دوست داشتن آخرین دلیل دانایی است
اما آسمان همیشه آفتابی نیست
ع ش ق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانی است
چقدر.......

گاهــــــــــــــــــی وقتها آدمـــــــــــــها
از یک جایـــــــــــــــی به بعد
از یک روزی به بعد
از یک (( نفر )) به بعد
دیگر هیچ چیز برایشان معنی ندارد
نه رنگــــــــــــها
نه خیابانـــــــــــــــها
نه فصلــــــــــــــــــــــــــــها
گاهی وقتها آدمها
از یک نفر به بعد فقط دلتنگ اند
دلتنـــــــــــــــــــگ

در صدا کردن نام تو
یک " کجایی " پنهان است
یک " کاش می بودی "
یک " کاش باشی "
یک " کاش نمی رفتی "
من نام تو را
حذف به قرینه ی این همه دلتنگی و پرسش صدا میزنم

سخت است هنگام وداع
آنگاه که در میابی
چشمانی که در حال عبورند
پاره ای از وجود تو را هم با خود می برند

قول داده ام
گــــــــــــــــــــاهی
هر از گـــــــــــــــــــــاهی
فانوس یادت را
میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچله روشن کنم
خیالت راحت
من همان منم
هنوز هم در این شبهای بی خواب و بی خاطره
میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم
اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد
خیـــــــــــــــــــالت راحـــــــــــــــت
