با هم بخندیم 24
رفتم دندون پزشکی
دکتر ی نیگاهی به دندونام کرد و گفت :
عاقا میری داروخونه
اونجا یه چیزای درازی داره
که سرش ریش ریشیه
بهش میگن مسواک
میخری
و
روزی سه بار میزنی

با رفیقم داشتیم میرفتیم جلو در خونشون
کار داشت خونشون
رسیدیم جلو در خونشون و گفت :
حرکتو نیگا
مرگ من نیگا کن اینجارو
رفیقم زنگ خونشونو زد و ابجیشم گوشی آیفونو برداشت
قبل از اینکه آبجیش چیزی بگه گفت :
کیه؟؟
آبجیشم هول کرد گفت : منم
بعد سریع درو باز کرد
ینی نیم ساعت دراز کشیده بودیم
تو پیاده رو داشتیم قهقهه میزدیما
خخخخخخخخخخ
از دست این دخدرا
خخخخخخ

از ابو علی سینا پرسیدند :
یا شیخ
زندگی خود را بر چه بنا نمودی؟؟
شیخ سنگی برداشت
و
فرمود :
گمشین عوضیااااا
پدر دکتر شریعتی رو درآوردین حالا نوبت منه؟؟

دخدر عموم داشت دوغ و قهوه رو با هم قاطی میکرد
ازش میپرسم چکار میکنی؟؟؟
میگه :
دوغ خواب میاره قهوه بیداری میاره
میخوام ببینم مخلوطش میتونه ادم رو وارد دنیای خواب و بیداری کنه یا نه؟؟
به نظرتون امیدی واسه خوب شدنش هست عایا؟؟
دکترا که دیگه جوابش کردن
واسش دعا کنین

بلاگفا حقوق که نمیده
کاش لااقل بیمه مون میکرد
فردا واسمون سابقه کار میشد
خووو وقت میذاریم دیگه لا مصب
یه گلی به سرمون بگیر خووو

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 8:25 توسط ღ❤ღ عبـــ♥ـــاس ღ❤ღ
|